سقوط اخلاقی مدعیان زندگی و آزادی
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۵۷۲۷۵
گرچه خیلی زود میشد با دستهبندی این افراد به یک گزاره جالب توجه رسید و آن هم اینکه این افراد درست همانهاییاند که سال گذشته با شعار زندگی و آزادی به آشوب در خیابانهای ایران دامن زدند. شرمآور خواندن واکنش این افراد در این ماجرا به گونهای تنزل معنای شرم است که برای این واکنش، آنها واژه شرم از بار معنایی خود تهی شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سال گذشته، زمانی که چهرههای خارجنشین با آب و تاب فراوان درگذشت یک دختر ایرانی را پیراهن عثمان کردند تا شهرهای ایران را به آشوب بکشند، کم نبودند آنها که هشدار میدادند این افراد نه دغدغه زنان ایران را دارند، نه زندگی مردم و نه حتی آزادی و هدفشان تنها گرفتن بودجه بیشتر از سرویسهای جاسوسی است و بس. زمان زیادی نمیخواست که این موضوع هم توسط خود این افراد روشن شود. ماه گذشته بود که ادمین کانال منافقین در توییتر با انتشار پستی اعتراف کرد که آشوب بیشتر در ایران تنها انگیزه دریافت «فاند» بیشتر از غربیهاست. همان سال پیش برای مردم چهره منافقانه این کوتولههای خارجنشین روشن شد و عدم همراهی مردم با آنها، بذر کینهای را در دلشان کاشت که حالا پس از فاجعه تروریستی کرمان، خود را به نمایش گذاشته است.در ساعات پس از انفجار تروریستی کرمان که قریب به ۱۰۰ شهید برجای گذاشت، مدعیان ایراندوستی و نجات مردم، یا سکوت پیشه کرده و انگار جان مردم را هیچ میانگارند یا در شبکههای اجتماعی، وقیحانه به تمسخر شهدا پرداخته و جاده صافکن تروریستها در انجام عملیاتشان میشوند.
نمونه این دست مواضع را میشود در سکوت امثال شیرین عبادی و تمسخر حیرتآور علی کریمی دید که موجی از خشم و انزجار کاربران فضای مجازی را درپی داشت.کینه امثال رضا پهلوی، مصی علینژاد و عبدا... مهتدی از مردم ایران انکارناپذیر است. آنها بارها دیدهاند که راه مردم از آنها جداست. مردم ایران نه سلطنت میخواهند، نه تجزیه، نه جنگ و تحریم و حالا این قاصدان پیام فشار حداکثری بر مردم ایران، نمیتوانند ماهیت واقعیشان را پنهان کنند.مردم ایران این روزها بهخوبی شاهدند، چهکسانی دلسوزانه علم انتقام خون مردم ایران بلند میکنند و چه افرادی رذیلانه، پشت مردم را خالی کرده و دهها شهید را به باد استهزا میگیرند. مردم میبینند آنان که سال پیش مدام از شجاعت زنان ایرانی میگفتند، حالا چطور زبان در برابر به خاک وخون کشیده شدن زنان و کودکان ایرانی بستهاند و به تایید کودککُشی اربابان صهیونیستشان روی آوردهاند.آن زمان که رضا پهلوی و تعدادی از فعالان سیاسی و رسانهای برای کسب پول و حمایت اطلاعاتی راهی تلآویو شدند، پیدا بود که تراژدی وطنفروشی آنها پایان ندارد و حالا با حمایت علنی از فاجعه تروریستی کرمان، روسیاهی به چهره آنان مانده که میخواهند از مردم ایران انتقام بگیرند اما دیگر نه مواضعشان برای مردم اهمیتی دارد و نه کسی در خیانتشان تردیدی دارد.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: سقوط بی اخلاقی حادثه تروریستی کرمان تمسخر شهدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۵۷۲۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.
به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینهسازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزونتری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بیهیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفتهساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینهسازی آنها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا میبالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲.پیروی از الگوی گفتوگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴.فضیلتمند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت میکند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»
انتهای پیام